.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 111
:: باردید دیروز : 167
:: بازدید هفته : 432
:: بازدید ماه : 422
:: بازدید سال : 1713
:: بازدید کلی : 25755

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

چهره بارانى
چهار شنبه 29 آبان 1392 ساعت 1:25 | بازدید : 320 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
از ميان هزاران چهره ام تنها يكى برايم دوست داشتنى تر بود ، چهره بارانى ام ، زير قطره هاى ديوانه باران ، آنقدر ديوانه كه نوازش از يادشان رفته ، بيرحم تر از روزگار سهراب كه ميگفت : ( زير باران بايد رفت ) ، باران شهر من گريان است و بى شرم ، گويى شلاقى است بر چهره شهر ، شهر من زخم برداشته از اين همه درد ، به روى خود نمى آورد با ديدن چهره دردناك من ، از حال و هواى شهر من پرسيدى ، حال از شهر و ديار خود برايم بگو ، چهره تو در شهر من چگونه چهره ايست ؟ اگر غريبى ! در ديار ما چهره ها همه ميهمان نوازند و بيقرار باران

:: برچسب‌ها: شبهاى بى ستاره , چهره , باران , شلاق , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد