
سفر
اولین ندای عشق
دل تنگ......
برای فردا
آرام میگیرم به نم بوی خاک
آرام میگیرم به هر چه بوسه
سخت باور میکنم لحظه های خوب گذشته را
از امروز آرام میگیرم به باد سرد پاییز
به نم قطره های باران
به سینه چاک چاک سرمای زمستان
بگذار ببارم
بگذار بگریم در تنگنای آغوش تو
ای عشق دیگر یادت هم خستگی راه را کم نمیکند
هنوز گریه ها برای توست
ولی انگار سیاه و سفیدیت دیگر تکراری شده
پیر شدی ای عشق
میسوزی مثل پروانه به گرد شمع
ولی یادت نیست ........
که هر چیزی زمانی برای پایان دارد
و پایان تو گذر زمان است
( زمانت به پایان رسیده )
|
امتیاز مطلب : 116
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24