.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 33
:: بازدید ماه : 120
:: بازدید سال : 649
:: بازدید کلی : 24691

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

دست پنهان
یک شنبه 23 مهر 1391 ساعت 2:36 | بازدید : 386 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
آهنگ بى مثال چشم هاى خيره ات را در چه جستجو كنم ، با كدامين نگاه روزهاى خوش با تو بودن را رغم بزنم ، از چه چيز براى كشاندن تو به كنج گوشه قلبم استفاده كنم ، تا كجا منتظر ، تا به كي انتظار ، سرماى وجودم تا به كى چشم به راه گرماى وجود تو ؟ ماندم ، با رفتنت ماندم ، با نبود تو ساختم آنچه را كه با نبودن تو نداشتم . بيخوابى و تنها نشستن سوغات من براى تو ، از سفر نرفته كه باز گشتم ، و از آن پشيمان ! هنوز سايه دستان پنهان تو در ميانه تا به من رسيدن ¥ < تو كجايى >

:: برچسب‌ها: دستان پنهان , سرمه , غربت ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
قابل توجه خوانندگان عزيز
چهار شنبه 12 مهر 1391 ساعت 10:5 | بازدید : 324 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
به اطلاع شما ميرسانم ، وبلاگ شبهاى بى ستاره از شما جهت نوشتن داستانهاى عاشقانه دعوت به عمل مىآورد . شما ميتوانيد داستان ، رمان و دل نوشته هاى خود را با عضويت در اين وبلاگ قرار دهيد ، تا در معرض ديد عموم قرار گيرد . شرايط درج داستان ساده بوده و قابل اجراست . 1. داستان بايد كوتاه و مفهوم و قابل درك باشد . 2. داستان به هيچ عنوان نبايد داراى مطالب غير اخلاقى باشد . 3. داستان را به اسم خود و نام اصلى درج كرده تا مورد سوء استفاده قرار نگيرد . ( با تشكر )

:: برچسب‌ها: تبليغات ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
سختى
سه شنبه 11 مهر 1391 ساعت 18:5 | بازدید : 349 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
از امروز سختى و بدبختى شروع شد ، ديگه زندگى كردن تو اين مملكت يعنى داغ گذاشتن به دل ، سختى واسه چى تا كى ، تا كى با حقوق 600 تومن بسوزمو بسازم صدامم در نياد ، واى به حال اون بيچاره ها كه كميته امداد دوماهى 60 تومن ميده واسه سه نفر ، والا اگه كسى تو اين بدبختى اگه بيكارم بشم بدبخت شدم ، آهاى شماهايى كه با راى منو امسال من رفتين تو مجلس و حالا رفتين تعطيلات ، كى به درد من برسه ؟ مأمور شهردارى ؟ آخه چرا يه پرايد كه ارزش ساختش 4 ميليون تومنه امروز بايد بشه 13 تومن ؟ كى به كيه تو اين مملكت ؟

:: برچسب‌ها: سختى ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تصوير تو
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 10:22 | بازدید : 366 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
يك بوم يا يك برگ كاغذ سفيد ، يك قلمو يا مداد ، با چند رنگ يا مداد رنگى . يك خط ، خط به خط ، خط پيشانى ، خط ابرو خط ، خط چشم . خط لب ، خطى ديگر براى چشم ، يك خط براى بينى ، چند خط براى صورت ، به خط مو كه ميرسم افشان ميكشم ، خط هاى گوش ، يك روسرى با خطى نيم دايره ، خط به خط تو را به روى كاغذ براى خود نقاشى كردم . رنگ به رنگ روى كاغذ ، قرمز براى لبها ، آبى براى چشم ها ، مشكى براى موها ، كمى رنگ پوست قهوهاى يا تركيبى از قهوه اى و زردبه تصوير كاملى از تو ميرسم دورتر مينشينم خيره به كار دست خويش كاش واقعى بودى .

:: برچسب‌ها: نقاشى , تصوير تو , خيره ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سرمست
جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:20 | بازدید : 400 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
نگاه كن ، اين منم ، به اندازه آسمان آبى بالاى سرم ، اين منم به كوچكى دستان نوزاد كوچك همسايه ، نگاه كن ، اين منم با گوشى پر از ترانه هاى غمگين كه غم دلم رو دو برابر ميكنه ، ولى خواننده غمگين ما سر شار از شادى و لذته . تو دنياى زيباى من جا واسه همه چيز هست ، ولى جايى واسه كسى نيست ، دوست دارم اينو همه بدونن . سرمست از زندگى ، بى صدا و آروم ، يك نگاه ولى سرد ، اين طرز نگاه كردن آدمو عوض ميكنه . با باريدن باران زنده ام ، با نم باد مى رقصم ، به افق با رنگ خيال به گل با بوى خوش زنده ام

:: برچسب‌ها: سرمست ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
دخيل
پنج شنبه 6 مهر 1391 ساعت 15:51 | بازدید : 377 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
قربون آقايى برم كه دستش شفاست بى منت ، قربون آقايى برم كه مهرش شفاست به دل ، قربون آقايى برم كه حرمش نوره به چشماى ناپاكم كه گنبدش اشك پاكى به چشمم مياره ، قربون آقاى غريبى كه پناه غريبان ميشه ، قربون ضريح و بارگاهش يه تكه از بهشته ،قربون آقايى كه نگفته غم دلمو ميدونه جواب ميده ، آقا يه عمره نديدمت ، دلم هواى ديدنت داره ، ميگن ميطلبى ، از راه دور سلام آقاى خوبيها سلام آقاى مهربونى ، دلم نگاهم به مهرت منتظرم گوش به زنگ در يكى بياد بياد بگه امام رضا طلبيده بيام كنار حرمت ، منتظرم آقا جون منتظر . . . . . .

:: برچسب‌ها: منتظر , انتظار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بدون شرح
پنج شنبه 6 مهر 1391 ساعت 8:23 | بازدید : 351 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
اولش و آخرش ، واسه عادت كردن ، به همه چيز عادت كردم ! به نم نم بارون ، به عطر نگاه آخر عشق ، به بغض تو گلو ، به نگاه مشكوك ديگران ، به قراره يواشكى سر كوچه تنهائى ، به اولش به آخرش عادت كردم . ¤ به باد به آسمون به اشك به خستگى به درد به غم به خنده به يه عمر نگاه خسته از پشت در ! به عمرى چشم گفتن ، به عمرى چشم براه موندن ديدن حرم امام رضا ، عادت كردم ¤ به صبح به غروب به سلام به بى خبرى به چرا گفتن به غربت به كفش دم در كه واكس نخورده عادت كردم . ¤ به پشت سر گذاشتن چند نفر كه ارزشى واسم ندارن عادت كردم ¤

:: برچسب‌ها: عادت , نگاه فردا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نوشته بى نشانه
شنبه 1 مهر 1391 ساعت 12:44 | بازدید : 388 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
خط به خط ، رنگ به رنگ ، هر يك در كنار ديگرى ، در كنار هم ميشوند كلمه و كلمه ها در كنار هم جمله ، جمله ها در كنار هم نامه نامه روى هم . از فراق ، شادى ، غم ، حكم ، تقاضا ، خواهش و التماس ، ولى چه بى نشانه و چه بى صدا ، چه زخمى و چه تكه تكه . اين نوشته بى نشانه را تو نوشتى ، يا تو ، يا او . از چه نوشتى ؟ چه خسته ، به اجبار ، انگار غم دنيايت را چاره كردى در نوشتن چند نامه و چند كلمه ، كه چه ؟ كه بخواند ؟ كه ببيند ؟ با خود سالها گفتم و گفتم ! درد را از ياد بردم . ديگر كلامم خشك و بريده نيست جانى برايم نمانده

:: برچسب‌ها: نامه , نوشته ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بيهوده
شنبه 1 مهر 1391 ساعت 11:6 | بازدید : 388 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
لعنت به غم ، لعنت به اشك ، بيهوده قدم گذاشتم به دنيايى كه پر شده از غم و اشك ، غمى كه در دل دارى و اشكى كه ميريزى واسه چيه ؟ جز اينكه از دست اون مينالى و اشك ميريزى ! چه فايده ، چه سود ، شايد دوره ، شايد نزديك . شايد شاده ، شايد غمگين . ولى خبر از تو نميگيره ، شاهد باش كه امروز شاهدم توئى . درد و رنجى كه ميكشى فقط واسه خودته ، كى ميگه به يادش غمگين هستم ، همه ميگن به يادش غمگين شدم . اين رسم روزگاره ، بيهوده غم بيهوده اشك . . . . .

:: برچسب‌ها: بيهوده , غم , اشك ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0