گذشته را با چه تلافى كنم ، با اشك ، خستگى را با چه تلافى كنم ، با خيره ماندن به طلوع خورشيد ، سرزنش ها را با چه تلافى كنم ، با سيلى . آنقدر خسته از كارم كه اشكم در آمده ، ولى حقوق سر برج خستگى كار را تلافى ميكند ، از درد به خود ميپيچم ، مثل مارى كه پونه گريزان است ، به خانه برميگردم خاك آلود و خسته ، ولى با لبخند تلافيش ميكنم . شب خوش .
:: برچسبها:
تلافى ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2