باز غروب كنار نيمكت پارك من موندمو يه مشت خاطرات كه از تو برام مونده ، خاطراتي كه هر روز با اسم تو شروع ميشه با تو بودن برام شده يه آرزوي دست نيافتني چرا ؟ چرا نميشد حتي يه لحظه با تو بودن برام مثل يه عطرگل كه هميشه واقعيته واقعي بود ، صدامو ميشنوي ؟سرم رو هنوز به نيمكت ميمالم دلم تنگه براي با تو بودن ، با صداي بلند دارم داد ميزنم هنوز و هر روز دوستت دارم ،مثل روزاي اول كجايي ؟ هنوز هر روز به يادت به نيمكت پارك سري ميزنم با اينكه ميدونم نيستي با اينكه ميدونم نميتوني باشي چون هر پنجشنبه كه ميشه خودم كنار سنگ قبرت دوتا شاخه گل سرخ ميزارم بدون يه روزي يه جايي باز با تو بودن برام مثل ديدن هر روز خورشيد واقعي ميشه راحت بخواب ، شب بخير .
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4