.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 118
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 118
:: بازدید ماه : 122
:: بازدید سال : 3674
:: بازدید کلی : 35294

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

نزديك ميشم
یک شنبه 29 بهمن 1391 ساعت 6:57 | بازدید : 366 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
نزديك ميشم ، به تو ، به مهربانى كه مهرت بى منت ، برايم زيباست ، اونقدر كه مرزى جز لباست نيست ، مرزها را ميشكنم ، تا به تو رسيدن را تجربه كنم ، از تو به خودم خواهم رسيد ، از پشت سر چشماتو ميگيرم ، ميخواهم مرا نبينى ، تا من تو را ببينم ، بگو كيم وگرنه ميميرم ، من را صدا كن به اسم ، تا بدانم كه هنوز در دلت جاى دارم ، منم اونكه تظاهر كرد نداره به تو احساسى ، تظاهر كردم تو را نميبينم ، ولى هنوز توئى تنها پناهم ،شايد واسه همينم هست كه دستامو نميشناسى ،دستم سرد ، نگاهم سرد ، مرا به ياد دارى ؟ ، منم اونكه ازت دوره

:: برچسب‌ها: برگرفته از ترانه نزديك ميشم از مهسا ناوى ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب ...
تلافى
پنج شنبه 26 بهمن 1391 ساعت 19:57 | بازدید : 790 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
گذشته را با چه تلافى كنم ، با اشك ، خستگى را با چه تلافى كنم ، با خيره ماندن به طلوع خورشيد ، سرزنش ها را با چه تلافى كنم ، با سيلى . آنقدر خسته از كارم كه اشكم در آمده ، ولى حقوق سر برج خستگى كار را تلافى ميكند ، از درد به خود ميپيچم ، مثل مارى كه پونه گريزان است ، به خانه برميگردم خاك آلود و خسته ، ولى با لبخند تلافيش ميكنم . شب خوش .

:: برچسب‌ها: تلافى ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
شبهاى الى
جمعه 20 بهمن 1391 ساعت 15:2 | بازدید : 321 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
نورى ضعيف ، با چراغهاى گوناگون و رنگارنگ ، هر كه را نگاه كنى غرق در افكار خود به سويى در گذر ! اما من اينجا روى پلى كه هر كسى آرزوى ايستادن روى آن را دارد ، غرق در خيالاتم ، گذر باد در ميان موهاى پريشان ، با نم نم باران روى آنها ، خيسى موهايم را حس ميكنم ، سردى آن تا اعماق وجودم خانه كرده . به هر سو كه چشم باز ميكنم زيبا رويى در گذر ، با نگاهى سرد ميگذرد ، باز مرام زيبا رويان مملكت خودم گرم ، اين آدمها به مترسكى خسته شبيهند كه بويى از احساس نبردند ، جاى گيتارم خالى اين آدمها با صداى آهنگ از خود بى خود ميشن

:: برچسب‌ها: شبهاى لوسانجلس ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب ...
بدون عنوان
شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 1:42 | بازدید : 380 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
از كنج يك خرابه ، از آتش گناهم ، هنوز دارم ميسوزم ، هنوز بى تكيه گاهم ، هر روز به جاى خونه ، سرم به آسمونه ، درد و غم دوراهى ، هنوز توى گلومه ، از روى پل تو بارون ، هرشب كنار ناودون ، هنوز دارم ميخونم ، چرا دلم پريشون ، آتيش گرفته قلبم ، سرما اثر نداره ، دستام داره ميسوزه ، از سرخى عالاله ، تفنگ و آتشو خون ، زخم و درد و گلوله ، يه عالم عشق و مستى ، براى من نشونه ، از گوشه اى يه بچه ، كه مادرش كنارش ، هنوز داره ميخنده ، زخمى و غرق خونه ، هر روز توى خيابون ، يه آدمى ميميره ، از زخم اون گلوله ، خونها فرش زمينه

:: برچسب‌ها: اشعار انقلابى ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
فانوس شيشه اى
یک شنبه 8 بهمن 1391 ساعت 8:4 | بازدید : 396 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
چشمانت را به رنگ آبى آسمان دوست دارم ، زندگى را با تو به بهانه با تو بودن دوست دارم ، آن وقت كه در باران سرد پائيز بى تو خيس بى مهرى شدم كجا بودى ، گفتى با سيلى مرد باش ، كودك بودنم را به مردى نخواهم فروخت ، كجاى دنيا بروم كه سردى خاكش دهانم را پر نكند ، زنده بودن را با چه چيز معامله كنم ، گل نازم باز آسمانم بى ستاره شده ، مثل ابرها دلم پاپاره پاپاره شده ، بوى عطر تنت شبو تنهائى ماه و ستاره ، باز گل دادن بى منت گل ناز زيباست ، من هنوز مجنون زيبايى گل نازم ، گل وجودم خشكيد و پرپر شد ، پرپر شدم مباركت باد

:: برچسب‌ها: فانوس , گنجشك , صدا ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
رازها ، انسان ، واقعيت
جمعه 6 بهمن 1391 ساعت 1:45 | بازدید : 342 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
از ديروز گفتم ، از امروز گفتم ، از تلخى از شيرينى زندگى ، از غم از غصه ، از آه از ناله ، از بى وفايى بى منت ، از آشيانه پرنده مهاجر ، از زير و روى زندگى خوب نوشتم . خوب و بدش با توست كه وقت پر ارزشت را براى خواندن نوشته هاى من ميگذارى . امشب از چيزى ديگر مينويسم ، از راز . از محدوده بى كمو كاست يك مرز كه از دست به دست شدنها از كنايه ها از برگ برگ زندگى ، فاصله ها ، ديگر نميگويم اى كاش چون در آن معنى خاصى نميبينم ، معنى زندگى هنوز باز برايم نامفهوم مانده ، هنوز رؤياى كودكى كابوس شبهاى بى ستاره ام شده

:: برچسب‌ها: هنوز كودكم ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...