.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 16
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 70
:: بازدید ماه : 582
:: بازدید سال : 1231
:: بازدید کلی : 25273

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

آشیانه
شنبه 16 مهر 1390 ساعت 23:39 | بازدید : 515 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

از کنار درخت بید برکه . از همان جایی که روزی خانه ی امیدم بود . سر به زانو داشتم ، دل به آب و چشم به راه سر پل ، تا که شاید برسد باره دگر ، تا که گوشم برود در دل باد ، یاد ایام بخیر ، یاد آن روز که در برکه ی چشمش آشیانی داشتم ، آن هوای دم صبح آن نسیم لب آب ، یاد ایام بخیر ، کاش که باز این دلم نای سفر کردن داشت که به دریا بروم ، که دگر بار بشویم غم دل ، غم دل با که بگویم ! با که بگویم که همانم که سفر کرده به سوی آشیانه ، که در آن سوی چراغ لب ایوان دلم تاریکیست ، که دگر راه به سوی آشیانه نرود . خانه دوست کجاست ؟


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
بدون شرح . . . .
جمعه 15 مهر 1390 ساعت 15:36 | بازدید : 436 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

‏ سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟ كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم كه هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهكارم تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي تو آهنگ سكوت تو به دنبال يه تسكينم صدايي تو جهانم نيست فقط تصوير مي بينم يه حسي از تو در من هست كه مي دونم تو رو دارم واسه برگشتنت هر شب درارو باز ميذارم سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟ كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
خسته ام
جمعه 15 مهر 1390 ساعت 15:24 | بازدید : 456 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

خیلی خسته ام . خسته از تموم دنیا ، خسته از زنده بودن و زندگی کردن . دیگه واسم مهم نیست کی هستم و کجا هستم دنیا همه جا یه رنگه ، رنگه نامردی و بی معرفتی . تو که سر تا پا نشستی و میخونی دیگه بسه نخون ، دربدری من بیچارگی هام خوندن نداره دیگه بسه .

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دل شكستگي
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 409 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

آرام آرام به دلم درده بدي افتاده ، زمستان كم آورده پيشه دلم ، راهي واسه خلاصي از اين وضع كوفتي پيدا نميكنم ، گاهي خودخوري بهترين كاري كه بلدم به تموم دنيا ميخوام گير بدم ولي دسته آخر يه گوشه نشستن آخرين كاري است كه بهش مي رسم . ميشينم كنج ديوارو با گوش دادن به يه موسيقي غم ناك از يكي از خواننده ها سرو تهشو هم ميارم دلم شكسته از اين روزگاره نامرد كه طلبم ازش زياده ، به اندازه جيبه خاليم ازش طلب دارم . دلم بد شكسته . . . .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بدبختي يا خوشبختي ؟
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 384 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

بدبختي يه چيزه، خوشبختي يه چيز آروم آروم به سراغت مياد و آروم آروم از كنارت رد ميشه اون وقتي كه فكر ميكني بدبختي واقعا خوشبختي و اون موقع كه فكر ميكني خوشبختي واقعا بدبختي و الان واقعا خوشبختم . و به اون چيزي كه گفتم اعتقاد دارم . آدمي سالهاست كه به دنباله خوشبختي ميگرده ولي فكر ميكنه كه خوشبختي رو ميتونه با تلاش يا سختي يا با پول به دست بياره .من فقط با يه خوابه راحت و نداشتن حتي يه ريال قرض بدبختم كه همون خوشبختيه آيا هنوز هو فكر ميكني خوشبختي

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بيقراري
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 440 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

تنهاي تنها وسط يك بيقراري گير كردم اون روزا كه اول وآخرش تنها يه چيز بود تنها منو اون و خدا . دونستن و تصور كردنش برات شايد يكم سخت باشه دونستن اينكه تو زندگي كم آوردي شهامت ميخواد ، شهامت ميخواد كه بگي كم آوردم هر روز وقتي دارم از سره كار بر ميگردم به بيابون و جاده خيره ميشم تا بفهمم چرا زندم


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
بدون شرح . . . .
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 405 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

خيلي چيزا واسم جالبه نشستن كناره پنجره يا كف ايوان حرف زدن با آدمهايي كه حتي يك بارم نديدمشون نگاه كردن به آسمون پر ستاره نوشتن يك مشت حرفهاي چرت مثل همين وبلاگ عروسي رو بيشتر از عزاداري دوس دارم مخصوصا اگه تو تالار درياچه لاهيجان باشه قدم زدن تو هواي باروني يا نشستن زيره بارون آخه اول و آخر بارون يكم باهم فرق داره اول بارون مثل لالايي ميمونه كه وقتي بچه بودم مادرم تو گوشم زمزمه ميكرد آخره بارون هم مثله آخر ماه كه پول ندارم ميمونه .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
كوچه ي دلتنگي
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 461 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

يادم هست زماني كه در آن كوچه گذشت كوچه ي خاطره ها آن زمان باز برايم مثل يك نقاشي مثل يك قاب و دو عكس مثل يك خاطره اي كه به يادم مانده دمه صبحي كه در آن كوچه گذشت درد تنهائي من با دل اوست رازش اين بود كه هر وقت به سر كوچه رسيدم او بود هر كجا را كه نگه ميكرم از پس هر گذري از پس پنجرها شاخه اي تكه زده ز درخته پيري به همان ديواري كه شب و روز به آن تكيه زدم منتظر باز دمي بگذرد آن دختركه روئيايم دختري از دل صبح .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يادت ميوفتم
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 448 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

تنهاي تنها از كوچه گذشتم يادت ميوفتم توئي همه دردم بازم تو دستات غمه دنيا رو ميگيري هر لحظه هر روز از يادم نميري يادت ميوفتم هر لحظه هر روز اگه نباشي ميميرم امروز يادت تو قلبم تنها چراغه اين بيكسي هام تنها پناهه بازم ميشينم امروز سره راهت شايد نباشي شايد نيايي اما من تو باز قد دنيا ميپرستم از درد غمه تو بستم دو دستم يادم ميوفتي يادت ميوفتم اگه نباشي از ياد تو نرفتم هر روز به يادت بيمارو غريبم ميدونم شايد دستاتو بگيرم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لالايي بي مادري
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 431 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

هفته اول عشق در كنار دل يار مثل يك راهنماي دفتر خاطره هاست ، مثل يك برگ به دست دل پر مهر باد ، مثل راز من و هم بازي ديروزم ، كه دلش را كف دستم دادم شايد او در دلم خانه كند ، غم دل از زمزمه بارانی است ، كه بر آن شيرواني كه زماني لانه گنجشك كوچكي بود ، يادم آمد كه مادره من نفسي در جان داشت ، تا كه باران آمد ، لانه را با خود برد ، برد زه جان نفس مادر من كه زماني دلم از مهر به او جان ميداد ، كودكي بي پرو بي جان بودم ، من چه ميفهميدم مردن مادر را !

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ناله
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 482 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

ناله را در كنار اشك چشمان خيسم ميتواني ببيني . اين همون چيزي كه هر كسي از شنيدن كلمه ناله بهت ميگه ، ولي من ميگم ناله من تو تنهائي خودم پنهانه ، ناله من از جنس نگاه سرد و بي روحه ، ناله من از جنس بارون نيمه شب ، از جنس باد سرد پائيزه ، از جنس پارگي پيراهن كهنه ، از جنس بيكسي لبريزه ، چرا فكر ميكنن ناله اشك داره آه داره ، ناله من بي صدا و بيماره ، ناله ها از دل شب ميان زماني كه همه خوابن هيچكس نميخواد كسي نالشو بشنوه يا كه ببينه .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ناگذیر
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 1:36 | بازدید : 548 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )

ای تمام روزهای گذشته کاش میشد ناگذیر از تو میشد گذشت درد دل بیشتر کرد کاش میشد از همه چیز گذشت به نبودن رسید کاش میشد در میان جنگل خانه ای داشت از برگ درختان که هیچکس جایش را نمیدانست کاش میشد کاش میشد نگاه از دیگران دزدید مهرو عاطفه را کاش میشد حبس کرد هرچه مهرو محبت بود کاش میشد رنگ گل سرخ ، سرخ نبود کاش میشد مردن به سادگی شکفتن گل در گلدان بود چه گفتنهای این و آن را کاش میشد مثل یک مرده در دل زمین خاک کرد زندگی را کاش میشد مثل یک قناری در قفس حبسش کرد ای تمام بیکسی ها که از پس ابر تیره زندگی همچو باران میچکید از دل من بگذرید که این تن دیگر آن جان بی ارزش دیروز است هر دم به بهانه ای بر گرد خود میچرخد که راهی بیابد تا از این قفس تنگ در آید .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0