لعنت به غم ، لعنت به اشك ، بيهوده قدم گذاشتم به دنيايى كه پر شده از غم و اشك ، غمى كه در دل دارى و اشكى كه ميريزى واسه چيه ؟ جز اينكه از دست اون مينالى و اشك ميريزى !
چه فايده ، چه سود ، شايد دوره ، شايد نزديك . شايد شاده ، شايد غمگين . ولى خبر از تو نميگيره ، شاهد باش كه امروز شاهدم توئى .
درد و رنجى كه ميكشى فقط واسه خودته ، كى ميگه به يادش غمگين هستم ، همه ميگن به يادش غمگين شدم .
اين رسم روزگاره ، بيهوده غم بيهوده اشك . . . . .
:: برچسبها:
بيهوده ,
غم ,
اشك ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0