|
|
|
|
|
چهار شنبه 29 آبان 1392 ساعت 1:25 |
بازدید : 316 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
از ميان هزاران چهره ام تنها يكى برايم دوست داشتنى تر بود ، چهره بارانى ام ، زير قطره هاى ديوانه باران ، آنقدر ديوانه كه نوازش از يادشان رفته ، بيرحم تر از روزگار سهراب كه ميگفت : ( زير باران بايد رفت ) ، باران شهر من گريان است و بى شرم ، گويى شلاقى است بر چهره شهر ، شهر من زخم برداشته از اين همه درد ، به روى خود نمى آورد با ديدن چهره دردناك من ، از حال و هواى شهر من پرسيدى ، حال از شهر و ديار خود برايم بگو ، چهره تو در شهر من چگونه چهره ايست ؟ اگر غريبى ! در ديار ما چهره ها همه ميهمان نوازند و بيقرار باران
:: برچسبها:
شبهاى بى ستاره ,
چهره ,
باران ,
شلاق ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:35 |
بازدید : 364 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
.:شبهاى بى ستاره:.
تنهايى را حال من كم ارزش برايت معنا مى كنم ،
كمى نزديك تر بيا !
.
.
.
.
.
.
.
هنوز جاى بوسه ام روى قاب عكست پيداست !
.
.
.
.
.
هنوز جاى زخمهايى كه بر قلبم نشاندى پيداست !
.
.
.
.
.
هنوز يك دسته مويى كه به يادگار در دستمالى به من بخشيدى در كنارى دارم !
.
.
.
.
.
.
ولى هر بار ميدانم داشتنت برايم آرزوست ، تو نيز خوب ميدانى و پذيرفتنش براى هر دومان سخت ، چه نيك تعبير مى كنى خواب تنهائيم را و چه زود فراموش مى كنى بودنم را ، چه زود انكار مى كنى وجودم را ، تنهائى را با وجودت معنا مى كنم .
:: برچسبها:
عشق ,
تنهايى ,
جك ,
اس ,
كليپ ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
چهار شنبه 1 آبان 1392 ساعت 18:22 |
بازدید : 327 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
همه جا دود و غبار ، يكى اين طرف ، يكى آن طرف ، يكى نشسته ، يكى ايستاده ، يكى خندان ، يكى نالان ، اما من بى تفاوت ، به همه چيز ، چرا ؟
اين اوضاع ديگه راضيم نميكنه ، از اون وقتى كه تو آغوش ديگه اى ديدمش ، يه گيلاس بدستم ، ولى خالى ، چه تلخ ، من احساس تلخى دارمو اين احساس بعد گذشتنى ساده از اون برام چه شيرينه ، من ساده ، او ساده تر ، گيلاس ديگه ، يكى ديگه ، بزار راهت پرواز كنم راحت ، ميزنم بيرون ، تو حياط يه سيگارى دود كنم ، رو يه صندلى ، كنار حوض آب ، كبريت رو روشن كردمو يه سيگار آتيش مى گيره ، من يه دروغم
:: برچسبها:
جك ,
اس ام اس ,
كليپ ,
نماهنگ ,
گوگل ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دو شنبه 22 مهر 1392 ساعت 18:11 |
بازدید : 337 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
خواسته ام تا ديوارى بسازم ، به سمتى كه هر روز خورشيد از آن سو طلوع مى كند ديوارى بلند ، از حس تنهايى از حسى كه هر روز صبح چشم باز مى كنم و هر روز آن را در كنار خود مى بينم ديوارى كه از آن نورى عبور نكند ، ديوارى كه در خود همه چيز را جز من ببلعد تا حس تنهائيم واقعيتى به خود بگيرد ، ديوارى كه هر روز خورشيد را انكار كند ، تاريكى را به شهرم هديه دهد ، بارانى پر از حس تنهائيم را بر من بباراند ، بارانى كه هر كس حسرت يك قطره اش را داشته باشد در پشت ديوار بأيستم ، در زير ريزش باران فرياد زدن را تمرين كنم ،
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: برچسبها:
ديوار ,
باران ,
حس تنهايى ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
جمعه 29 شهريور 1392 ساعت 16:12 |
بازدید : 343 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
با اينكه درد زيادى رو تحمل ميكردم ولى آنى با حضورش دلدارى عجيبى برام بود ، ميديدم كه چطور ، غم من آزارش ميده ، يه شب نيمه هاى شب خون زيادى از دست ميدادم ، واسه يه لحظه مرده بودم ! به هوش كه اومدم سراغ آنى رو گرفتم ، پرستار آنى كوش ، كجاست ، پرستار با لغات يكى در ميون بهم فهموند آنى همون موقع حالش بد ميشه و اتاق بغلى بسترى شده ، از جام بلند شدم رفتم پيشش منو كه ديد آروم شد ، هيچ وقت برام نگفته بود من شبيه برادرش بودم كه مرده بود ، يه لحظه كه منو تو اون حال ديده بود ياد برادرش افتاده بود اون روز اول تو
:: موضوعات مرتبط:
غربت ( قسمت آخر ) ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
غربت ,
كليپ ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 شهريور 1392 ساعت 9:45 |
بازدید : 341 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
اگر در نيمه راه كوچه تنهايى چراغى روشن مانده ، اشتباه نيست ! اگر نشستن در كنج پنجره در نيمه شب براى ديدن يار ؟ اشتباه نيست ! اگر گريستن از براى يار بود كه از چراغ روشن و كنار پنجره اى كه تو بر آن براى ديدنش نشسته بودى ؟ اشتباه نيست ! اشتباه نيست ، كه فكر مى كنى تنها شدى در ميان اين همه گلهاى كاغذى ؟ اشتباه نيست ! اشتباه نيست كه گاهى بر سر قبرى ميروى كه خود براى خود ساخته اى و بغض گلويت را ميگيرد و نميتوانى گريه كنى ، اشتباه نيست !
:: برچسبها:
شبهاى بى ستاره ,
اشتباه نيست ,
كليپ ,
اس ام اس ,
جوك ,
فيلم ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
پنج شنبه 21 شهريور 1392 ساعت 19:15 |
بازدید : 335 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
گريه ام گرفته ، از اين لحظه تنهايى ، از اين لحظه پر از خودم ، كى هستى واسم بگو ، بگو كه هستى ولى دورى ، بگو كه محتاج لحظه اى آرامشم ، بگو كه اينجايى تا صدات كنم از ته گلوم از انتهاى صدام ، فرياد بزنم كه بمون ، بى تو بودنو زياد تجربه نكردم ،
:: برچسبها:
هياهو ,
شبهاى بى ستاره ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دو شنبه 18 شهريور 1392 ساعت 1:49 |
بازدید : 311 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
هيچگاه فكر نميكردم در منجلابى كه خود ساخته ام ، گرفتار شوم ، حال از آن روز سالها گذشته و تنها استخوان صورتم باقى مانده ، در ميان كاسه چشمانم ، بوته خارى رويده كه خار چشمم شده ، كاش زودتر خاك شوم ،از بار گناه ناكرده ، كه در اولين زمستان سرد رانده شدم از خانه و كاشانه اى كه هنوز به آن نگاه ميكنم ، تا به امروز سعى نداشتم از اين منجلاب خارج شوم ، خارج از اين منجلاب دنياى بى ارزشيست ! زيرا تو در آن زندگى ميكنى ، راه نجات براى هيچ يك از ما نيست .
:: برچسبها:
شبهاى بى ستاره ,
بدون عنوان ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دو شنبه 18 شهريور 1392 ساعت 1:30 |
بازدید : 377 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
چند وقتى رو با آنى بودم ، واسم يه اتاق جور كرد و يه كار تو يه نون وايى ايرونى ، با اينكه سنش كم بود ولى روابط خوبى با ايرونى هاى مقيم اين شهر داشت ، شده بودم پايه واسه همه كارى كه داشت ، پارتى هاى شبانه ، رقص و آواز ، گاهى پخش مواد واسه تفريح ، پولشم ميزديم به پارتى و غمار . يه مدت چوش بوديم ، مريض شدم و تو خونه افتادم نتونستم برم سر كار ، آنى اومدو يه سرى بهم زد ، حال زياد خوشى نداشتم ، تو چشماش نگاهى كردم ، گفت : چيه يه جور نگام ميكنى كه اولين باره منو ميبينى . گفتم : آره اولين باره ، هر روز واسم اولين
:: موضوعات مرتبط:
غربت ( قسمت پنجم ) ,
,
:: برچسبها:
شبهاى بى ستاره ,
غربت ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
شنبه 16 شهريور 1392 ساعت 10:3 |
بازدید : 786 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
به راستى كه هر چيز را نشانه ايست و هر نشانه را دليل ، هر دليل را علتى و هر علتى را سببى است ، پس در نيمه راه به سبب علتى خاص نشانه اى را در چيزى ميابى ! كه دليلش خودتوئى علت و تو با يكديگر نشانه اى هستيد از يك هدف ، هدف خود وسيله و شما علت پيدايش آن ، پس يا خود را درگير هدفى نكن ، يا خود دليل بر وجود يا پيدايش چيزى يا هدفى نشو ، امروزه در اجتماع هر شخصى خود را در معرض چندين آزمايش مى بيند ، مى آزمايد و خطا ميكند ، تا به نقطه اى اصلى برسد ، فضا و زمان را به هم ميريزد تا به خواسته خود برسد و خود را در دايره
:: موضوعات مرتبط:
راديو بى موج ( دليل ) ,
,
:: برچسبها:
فضا ,
زمان ,
دليل ,
علت ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
یک شنبه 13 مرداد 1392 ساعت 1:51 |
بازدید : 395 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
بى گمان ، بي گناهم
صدها بار به جرم نگاهى دارم ميزنى ، يك بار به رسم عاشقى خامم ميكنى ، روزها سر به زانو ميگذارى و شبها به رسم سالها مهربانى ميكنى ! گذشت يك عمر عاشقى ، به عشقى زورى كه هرگز نميپذيرم ، يا شاهدى كه يك عمر خاموش گريست ! به ياد آهو به ياد ضامن آهو ، من نيز آهويى تنها ، چابك زه رسم زمانه ، مىگذرم از دام دنياى عشق ، از دام نامردان عشق زه دام خوش چهره گانى كه هر روز دلبرى ميكنند و ميتازند و ميرقصند .
پس كجاست ضامنم كيست ضمانتم كند ، ميان كوچه هاى عشق ، من آنم ، خسته در ميان بى مرامان بى نگاه .
:: برچسبها:
زخم خورده عشق ,
كليپ ,
اس ام اس ,
ضامن ,
داستانهاى كوتاه ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
چهار شنبه 9 مرداد 1392 ساعت 16:32 |
بازدید : 633 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
اينجا اومدى چيكار ؟ خودم نميدونم ، اومدم صفا ، اومدم عشق كنم ، صفا ؟ عشق ؟ اشتباه اومدى !
چرا ؟
خامت كردن ! اينجا اول و آخرش غربته ! غربت ؟
اينجا غربته ! غربت اگه اينطوريه عيبى نداره !
حالا يه دختر با اين تيپو قيافه اومدى چى از من ميخواى ؟
من كارم اينه ! جونهايى مثل تو كه دنبال هزار آرزو اومدن اينجا ميدوزدم ميبرم !
ميدوزى ؟ كجا ميبرى ؟
ميبرم عشق و حال !
عشق و حال ! خوبه كه ، من واسه عشق و حاله كه اومدم اينجا ،
دلم برات ميسوزه ! يه عمر كار ميكنى به اميد هزار آرزو مياى اينجا . پاشو ، پاشو كه يك عمر
:: موضوعات مرتبط:
غربت ( قسمت چهارم ) ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
رمان ,
جك ,
اس ام اس ,
كليپ ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
شنبه 29 تير 1392 ساعت 16:55 |
بازدید : 652 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
در اين ساعت از لحظه عمرم به نزديك ترين جايى رسيدم كه ميشد او را ديد ، نفرينش كردم ، ناله ميكردم ، از خود بى خود بودمو در اوج سير ميكردم ، او گرچه با من بود ولى او را نميديدم ، سرزنش ميكنى ، اين تو بودى كه در اميد ، نا اميدم كردى ، حال با دسته گلى بر سر سنگى سياه كه نام تو را در آن ميبينم ، نشسته ام ، اين تو هستى ، پاره اى از تنم كه سرد ولى پر از عشق از قاب عكس كوچكت نگاهم ميكنى ، هنوز ( آنى ) غريبم ، يادم هست روزى كه به اين شهر آمدم ، خوب يادم هست : نهم مارس دوهزار و يازده ، تازه وارد اين شهر درندشت شده . .
:: موضوعات مرتبط:
غربت ( قسمت سوم ) ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
كليپ ,
اس ام اس ,
عاشقانه ,
چت ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
جمعه 21 تير 1392 ساعت 9:54 |
بازدید : 330 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
. . . . . . : بسم الله الرحمان الرحيم : . . . . . .
با نام خدا آغاز ميكنيم ، با نام او ، با ذكر او ، و در پناه او .
اطلاعيه : با سلام خدمت شما شنوندگان و خوانندگان محترم ، راديو بى موج اولين راديوى نوشتارى دنيا آغاز به كار خود را در اين تاريخ اعلام ميكند ، باشد كه اين موج راديوئى سرشار از لطف و مهربانى از جانب شما عزيزان باشد ، زمان پخش برنامه ها ، تايم مشخصى ندارد ، و بسته به نظرات شماست ، شما مشوق ما در ساخت برنامه ها هستيد . عنوان برنامه ها از سوى شما عزيزان و ساخت برنامه از جانب ماست . عنوان برنامه
:: موضوعات مرتبط:
راديو بى موج ( سخنى با شنوندگان ) ,
,
:: برچسبها:
راديو ,
بى موج ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
جمعه 21 تير 1392 ساعت 9:37 |
بازدید : 337 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
با سلام خدمت تمامى شما خوانندگان و وبلاگ نويسان عزيز . از امروز قسمتى جديد با نام ( راديو بى موج ) با هدف رسيدن به آزادى بيان و طرح ديدگاه هاى مختلف در مورد مسائل روزمره در اين وبلاگ اضافه شد . باشد كه مورد لطف و عنايت شما عزيزان قرار گيرد . با تشكر . مديريت
:: موضوعات مرتبط:
راديو بى موج ,
,
:: برچسبها:
راديو ,
بى موج ,
اس ام اس ,
جك ,
داستان ,
كليپ ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 1 تير 1392 ساعت 16:15 |
بازدید : 315 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
يكى از ميان اين همه كافى ، سرزنشم ميكنى ! به چه جرمى ، تو خود مجرم روزهاى پر دردى ، بى صدا آمدم ، تا نترسى ، فرياد از اين همه بى دردى
زشت يا زيبا ، كداميك . عاشقى عاشق باش ! كه عشق را بهاهنه كردى كه باشى ، حال سوختى ، اين بازى سوختن دارد ، به ياد گرگم به هواى روزهاى بچگى .
آرام باش ، كه آرامشى وجود ندارد ، تلخ باش كه تلخى را به كام تو گوارا تر است ، سرد باش كه گرماى تنت از آن ديگريست ، ناراحتى ؟ خدا به همراهت
:: برچسبها:
خدا به همراهت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 17:38 |
بازدید : 281 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
بوى سيب را شستم از ميان لباسم ، گناه خورده سيب را تا به كى ،از سيب بيزارم از درخت آن بيم ناك . زندگيم در پاى درخت سيب گذشت ، بيزارم از ناگفته هاى زندگيم
شانه خالى كنم ، بمانم يا بروم ، سرد اما پر اميد در حصرت سيبى ديگر كه از شاخه بيفتد ، تا باز بوى سيب را تجربه كنم ، ناخواسته به اينجا رسيدمو خواسته در اينجا ميمانم ، تا به 13 سيب .
سيب 13كه از شاخه افتاد آن را در كنارى ميگذارمو خون گريه ميكنم ، از بابت آن 12سيب ، شاهد ميخواهم ، سيب سيزدم را شاهد ميگيرم ، بر آن نقش از خود ميكشم به آب مى اندازم ، تا دور دست ،
:: برچسبها:
گناه ,
سيب سيزدهم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 11:3 |
بازدید : 284 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
بى صدا تر از هميشه صداش ميزدم ، نيمه جان ولى پرشور ، هنوز غروب خورشيد رو از ياد نبرده بودم ، آه از خلوتى كه گرفتارش بودم ، ساعت اينجا دير ميگذره ، خيلى دير ، تمام لحظات زندگيم رو با يك لحظه ديگه با اون بودن عوض ميكنم ، ولى كنج اين آسايشگاه شده زندگى من ، و او با يكى ديگه ، زخم خوردم از مردى كه عاشقم بود ، لحظه عروسى اون كنج ديوار قلبم تكيه داده بودمو نگاهش ميكردم ، تا روز آخر در انتظارش بودم ! اين بود كه ديوانه شدم و كارم به اينجا كشيد ، با اينكه چشمانم پر از اشك به كورى نزديكم ، زبانم ناى حرف زدن نداره ولى
:: برچسبها:
سراب رد پاى تو ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
جمعه 17 خرداد 1392 ساعت 14:41 |
بازدید : 308 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
امروز آغوش گرمت رو از من دريغ كردى ، ساعت روى دستم رو خوب نگاه ميكنم ، و به خاطر ميسپرم ، پشيمونم كه چرا از ميون اين همه محبت ، گرماى مهر تو به قلبم نشست ، شاكيم ، از خودم و از تو ، حالا شكايت پيش كى ببرم ، خودم بودم كه انتخاب كردم ، بيخيالى ، اينطور بهتره ، ولى سخت ، ميخوام تنها بشم ،كاش هيچ وقت نميديدمت ، امروز رو به خاطر بسپار .
اين جملات رو نوشت و براش پيامك كرد ، يه شيشه مشروب ، يك بسته قرص خالى كنارش ، ميون يك مشت برگ درخت ، لحظه هاى آخر ، جواب اومد ، ولى جوابى برنگشت ، زنگ پشت زنگ ، پاسخى نبود . .
:: برچسبها:
عشق ,
مرگ ,
رهايى ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
جمعه 17 خرداد 1392 ساعت 8:34 |
بازدید : 345 |
نوشته شده به دست همسفر |
( نظرات )
هنوز بعد از سالها ، پرده نمايش زندگيم خالى از بازيگر ، هنوز براى آن نمايشنامه اى نانوشته دارم ، گوشه پرده نمايش تنها يك صندلى ، كه گاهى خستگى از تن به در كنم ، خسته از روزى تكرارى ، از آمد و رفتهاى بيهوده ، چه كنم ، غمگينم در اين دنياى پر هياهو .
نقش اول و آخر نمايش خودم هستم ، تو كه آمدى برايم نمايشنامه اى بنويس كه در آن عشق جايى داشته باشد ، زندگى معنا پيدا كند .
آمدن و رفتنهاى شما عزيزان را تماشا ميكنم ، ولى هيچ يك حرفى براى گفتن نداريد ، با دلى خسته مينويسم ، حرفى براى گفتن ندارم ، خيال رفتن دارم خيالى
:: برچسبها:
خيال ,
بازگشت ,
تاريكى ,
نمايشنامه ,
پرده نمايش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
|
|